کد مطلب:275419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:320

و ثبتنی علی طاعة ولی امرک...
و ثبتنی علی طاعه ولی امرك الذی سترته عن خلقك و باذنك غاب عن بریتك و امرك ینتظر و انت العالم غیر المعلم بالوقت الذی فیه صلاح امر ولیك فی الاذن له باظهار امره و كشف ستره فصبرنی علی ذلك حتی لا احب تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجلت و لا كشف ما سترت و لا البحث عما كتمت و لا انازعك فی تدبیرك و لا اقول لم و كیف و ما بال ولی الامر لا یظهر و قد امتلات الارض من الجور و افوض اموری كلها الیك.

ترجمه: و مرا ثابت دار بر طاعت ولی امرت كه او را پنهان داشته ای از خلقت، و او به اذن تو از آفریدگانت غایب گشته و در انتظار امر تو است، و تو دانای بدون معلم هستی به وقتی كه صلاح ولی امرت در آن است، در اذن دادن به او



[ صفحه 28]



در اظهار امرش و پرده بر گرفتن از خودش، پس مرا در برابر آن شكیباساز تا دوست نداشته باشم تعجیل چیزی را كه تو آن را به تاخیر انداختی و تاخیر چیزی را كه تو در آن تعجیل فرمودی، و نخواهم پرده برداری از آنچه تو پوشانیده ای و كاوش نكنم چیزی را كه تو آن را مكتوم داشته ای و با تو در تدبیرت نستیزم و نگویم: برای چه، و چگونه، و چه شده است ولی امر را كه ظاهر نمی گردد، در حالی كه زمین پر از جور و ستم شده است؟ و همه كارهایم را به تو می سپارم.

شرح

مقصود از ثابت ماندن بر طاعت حضرت ولی امر - صلوات الله علیه - ثابت ماندن بر طاعت رسول خدا و ائمه طاهرین - صلوات الله علیهم اجمعین - است، زیرا امام زمان - علیه السلام - در ظاهر نیست كه امر یا نهی فرماید. و هر شیعه ای كه در زمان غیبت عمل به وظیفه كند و به تطهیر نفس بپردازد، به نسبت كوشش خود مورد اشراف خاص امام زمان - صلوات الله علیه - قرار می گیرد، چه خود آن اشراف را بفهمد یا نفهمد. این فقیر بارها در مباحث و دروسی كه برای دوستان داشته ام گفتم: بالاترین آرزوی هر شیعه پاك و خالصی، زیارت وجه الله یعنی طلعت نازنین ولی عصر - صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین - است، و شكی در این نیست. لكن باید توجه داشت به اینكه مهم تر از زیارت حضرت، راضی بودن



[ صفحه 29]



آن مولای عالم از ما است، و بالاترین مقام برای یك شیعه همان است. مساله زیارت و تشرف را با همه عشق و شوری كه نسبت بدان داریم باید به خودشان بسپاریم، چنانكه در همین دعاء در فرازهائی كه اكنون به شرح آن اشتغال داریم خواندیم: و افوض اموری كلها الیك. مرحوم والد - قدس الله نفسه الزكیه - كه از كبار اولیاء و علماء بود، سرگذشت یك تائب را (كسی كه توبه كرده بود و داستان مفصلی داشت) برایم نقل فرمود. اجمال آن تفصیل این بود: فردی از شیعیان پس از عمری ارتكاب به معاصی و حب ریاست متنبه می گردد و توبه می كند، البته توبه او توبه حقیقتی بوده، و پس از مختصر سرگردانی، به خدمت حضرت خاتم السفراء الالهیین - صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین - شرفیاب می گردد بدون اینكه حضرتش را بشناسد. امام - علیه السلام - نشانی یكی از علماء ربانی آن زمان را به او مرحمت می فرماید و او را روانه خانه آن عالم می سازد. شخص تائب آن عالم را پیدا می كند و پس از چند روز حشر و نشر و رفت و آمد، آن عالم از قرائن در می یابد كه این شاگرد فرستاده امام زمان - علیه السلام -، توضیحی به او نمی دهد، می گوید: اگر آن آقا را (آقائی كه نشانی مرا به تو داده) ملاقات كردی بگو استادم سلام رساند و گفت: من می توانم به خدمت شما شرفیاب شوم؟ پس از آن گفت و گو با فاصله كم یا زیاد، شاگرد، امام - علیه السلام - را می بیند، البته بدون اینكه بشناسد، و پیام استاد را به عرض مبارك می رساند،



[ صفحه 30]



امام - علیه السلام - قریب به این مضامین می فرمایند: به او بگو ما از تو راضی هستیم، ولی فعلا صلاح نیست تو مرا ببینی. مساله زیارت حضرت در طول غیبت كبری برای هزاران نفر اتفاق افتاده ولی همگی حساب و كتاب دقیقی داشته و مانند كارهای روزمره دنیا ما نیست كه روی آن نظر بدهیم. اصل همان ثابت بودن بر طاعت حضرت ولی امر - صلوات الله علیه - است كه در اول این فرازها خواندیم و ثبتنی علی طاعه ولی امرك. و همان گونه كه پیشتر اشاره شد، اشراف خاص امام زمان - صلوات الله علیه - فقط با اطاعت از دستورهای رسول اكرم و ائمه معصومین - صلوات الله علیهم - حاصل می گردد، چه این اشراف را بفهمیم یا نفهمیم:



گفتم به كام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا كه نیك بنگر شاید رسیده باشی



رزق معنوی هم در همان جا است. فافهم. با دقت در این فرازها معلوم می شود كه پاره ای سخنان زائد كه بعضی تفوه به آنها می كنند ممنوع و قدغن اعلام گردیده است، هر چند از روی محبت باشد. مانند اینكه: امام زمان - علیه السلام - چرا ظهور نمی كند؟ مگر نگفتند: زمین وقتی پر از ظلم و جور شد حضرتش ظهور می كند؟ امام زمان در كدام منطقه زندگی می كند؟ آیا امام زمان - علیه السلام - همسر و فرزندان دارد؟ شیعه منتظر باید از این قبیل سخنان بی فائده و بی مورد اجتناب كند،



[ صفحه 31]



چیزی كه خدا آن را مكتوم داشته و پرده بر آن كشیده، خلاف خضوع عبودیت است بندگان در مورد آن سخنی گویند، و لا البحث عما كتمت اشاره به همان است. منتظر، عوض این قبیل سخنان، باید امام - علیه السلام - را دعا كند، به دعاهایی كه از خود معصومین - علیهم السلام - به ما رسیده. ادعیه غیبت امام علیه السلام هر كدام یك دریای نور است، اسرار توحید و رموز ولایت و صدها نكته اخلاقی و عرفانی و اصول سیر و سلوك در این دعاها مستتر و مندرج است، شیعه و یك منتظر واقعی باید از این ادعیه بهره یابد، با تعمق در مضامین آنها بنگرد، آخر این همه دستور كه در زمان غیبت به ما داده شده، این دعا را بخوانید، فلان عمل انجام دهید - نعوذ بالله - بی جهت و بی حكمت نیست، منتظر باید با پاكی و تقوی به اسرار این دستورها برسد. این اسرار از عقل من و امثال من خارج است. - رزقنا الله تعالی - و اگر نرسید تعبدا قبول كند و عمل نماید. دخالت های غیر عالمانه در مسائل امام زمان - علیه السلام - و عوامانه ساختن و مبتذل نمودن آنها حرام است. ما در این باره درد دل بسیار داریم و در اینجا نمی توانیم همه آنها را مطرح سازیم، فقط اجمالا عرض می كنیم: همان گونه كه پیش از این هم اشاره كردیم، در طول غیبت كبری، هزاران نفر امام زمان - علیه السلام - را رویت نموده اند و شكی در این نیست، لكن این دلیل نمی شود بر این كه ما سخن هر



[ صفحه 32]



صاحب ادعایی را بپذیریم، و - نعوذ بالله - امام زمان دیدن را بی در و پیكر قلمداد كنیم، گاهی شنیده می شود كه در مورد فردی، خیلی آسان می گویند: او رابطه مستقیم با آقا دارد - و اینجا است كه دكان ها باز می شود و عده ای مطرح می شوند. خدا را شاهد و گواه می گیرم كه روی سخن با شخص خاص یا گروه خاصی ندارم. من به عنوان یك برادر دلسوز و یك طلبه بی مقدار هشدار می دهم به آن كسانی كه از عشق مردم به ساحت مقدسه امام زمان - روحی فداه - سوء استفاده می كنند، به فضل الهی یقین دارم به اینكه اگر كسی عالما و عامدا از عشق مردم به امام - علیه السلام - سوء استفاده كند، و حرفهای بزرگتر از دهان خود زند و در مسائلی كه بوئی از حقیقت آنها نیافته دخالت كند، نزد امام زمان رو سیاه بوده و حضرتش از او ناراضی است. اكنون پس از این هشدار لحظاتی با خود خلوت كنید و از خودتان بپرسید: آیا سلطنت عالم از آن ما باشد ولی امام زمان - علیه السلام - از ما ناراضی باشد، سودی دارد؟ تا چه رسید به چند آفرین و احسن یا منافعی ناپایدار و زود گذر، عاقل را اشارتی كافی است. و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل.

یك نكته نحوی

در آنجا می گوید: و افوض اموری كلها الیك در نسخ تصحیح شده (افوض) مرفوع نوشته شده. در این صورت (واو) در (و افوض) باید واو استیناف محسوب گردد. فقیر عرض می كند: بعید نیست كه واو، واو عطف



[ صفحه 33]



باشد و (افوض) عطف به (لا احب) شود، و در این صورت (افوض) منصوب خوانده می شود.